زمانی که این عوامل را کنار یکدیگر قرار می دهیم تا ترکیبی از یک شهر را ارائه نماییم ،سیمای شهر گویای فرهنگ و نگرش آن جامعه می باشد.معیار فرهنگی ،سلیقه ی شخصی ،تفکر و امکانات نهادهای اجتماعی در یک کشور تعیین کننده ی نمای ظاهری شهری و بالطبع طراحی شهری است.
طراحی شهری از یک سو باید حداقل خدمات و امکانات شهری را به طور یکسان در اختیار کلیه شهروندان قرار دهد و از سوی دیگر تنوع و امکان انتخاب جایگزین متفاوت را برای گروه های مختلف جامعه فراهم سازد.
هدف اول مستلزم یکنواختی استانداردها و جامعیت آن می باشد،ولی هدف دوم تنوع استانداردها و به کار گیری تدابیر و راهبردهای متخصصان و افراد ذی صلاح در شهرسازی را ایجاب می نماید.
طراحی شهری در چارچوب کلی فرایند برنامه ریزی و تصمیم گیری جامعه ،نیاز به تشکلات رسمی دارد تا از این طریق ،قشر ها و گروه های فرهنگی جامعه ،بتواند به ارزشها و آرمانهای خود جامه ی عمل بپوشانند و پیشنهاد های طراحی را که نهایتا به صورت سرمایه گذاری شهری ،مرمت ،نوسازی ،بازسازی و ساخت و حفظ بناها در می آید ،بهتر ارائه دهند.
اگر از هر قشر خواسته شود تا نظر خود را در مورد شکل شهر و نقش شهر بیان کند در طراحی شهری ،تنوع ، هماهنگی و زیبایی سیمای شهر و الگوی فعالیت ها به بهترین نحو فراهم می آید ، زیرا در این حالت طراحی شهری رفتارهای جمعی خواسته های فرهنگی و هویت گروهی را منعکس می سازد.
فرضیه اصلی در این جا این است که طراحی خیال پردازانه با استفاده مشترک از فضا و سهیم شدن در امکانات و دسترسی متعدد به عملکردهای شهری و تنوع در شیوه های زندگی می تواند برخی از تضاد های بارز بین گروه ها را از بین ببرد.
طراحی شهری فعالیتی پر هزینه تر از برنامه ریزی شهری می باشد و مستلزم به کار گیری منابع کمیاب و متخصصان حرفه ای ماهر است .این نکته حائز اهمیت است که فعالیت های طراحی شهری در جهاتی سوق داده شود که عملکردها و عوامل شکل دهنده ی شهری بیشترین تاثیر را روی رفتار کلی افراد و بافت و فرم شهر داشته باشد.
امیرحسین شادمهر
دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران