آیین پهلوانی هنوز در شهر جاری است.
گزارشی از فعالیت ورزشی های زورخانه ای در شهرستان نور.
بهزاد مختاری (خبرنگار نورخبر):
گاها صدای ضرب مرشد در خیابان پاسداران نور شبها شنیده می گردد و آدمی را بسوی گود فرا می خواند. و دل عاشق پروازکنان بسوی تنها زورخانه شهر گام بر می دارد.
ورزش باستانی یا زورخانه ای هر چند قدمتی کوتاه در شهرستان نور دارد لیک مردان پهلوان منش شهرستان ریشه در تاریخ ایران دارند. روح مروت و فتوت در میان مردان این منطقه که عمدتا در ورزش کشتی نمودار گشته ؛ لیک ریشه در آیین جوانمردی و ورزش باستانی دارد.
یک سالی است بهرام عزتی این خاک خورده گود زورخانه؛ کباده خدمت بدست گرفته و زیر سنگ نوکری پهلوانان شهر با میل غیرت و تخته شنای همت به دور ورزش زورخانه ای چرخ شرف می زند تا این یادگار کهن برقرار بماند. رخصت پهلوان.
فرصتی گرانسنگ مهیا شد تا به پابوس گود زورخانه بروم و ساعتی را در خدمت ورزشکاران و پهلوانان گود زورخانه باشم. و زهی سعادت نصیبم شد تا با نوای مرشد و ضربش؛ به دل تاریخ بروم و با آسید حسن راز... پهلوان پوریای ولی ... پهلوان بلور فروش...پهلوان حیدر ذاکری .... پهلوان غلامرضا تختی و.... به کوچه جوانمردان بروم و ذکر علی علی بگویم.
قبل از پرداختن به مصاحبه با رئیس هیات ورزش های پهلوانی و زورخانه ای شهرستان نور لازم است جهت آشنایی نسل جوان با پاک ترین ورزش عالم (ورزش باستانی) که هم اکنون در بیش از بیست کشور جهان فعالیت دارد و رقابتهای جهانی آن جدای از ایران عزیز در کره جنوبی و... برگزار می گردد. مروری داشته باشیم به زورخانه و ابزار آن :
سَر دم
سر دم زورخانه در یكی از غرفه های چسبیده به راهروی زورخانه درست شده است و آن صفه ای است نیم گرد كه كف اش از كف زورخانه یك متر تا یك و نیم متر بلندتر است. در جلوی «سر دم» چوب بستی است كه به آن زنگ و پوست پلنگ و زره و سپر و پر قو آویخته است. بر روی سكو زیر چوب بست، اجاقی كنده شده كه در آن آتش میریزند و هرگاه اجاق نداشته باشند منقلی زیر چوب بست می گذارند و مرشد تنبك خود را با آتش اجاق یا منقل گرم می كند تا صدای آن رساتر درآید میگویند نخستین كسی كه طرح ساختمان زورخانه را ریخت «پوریای ولی» بود. نام پوریای ولی (محمود قتالی خوارزمی) است و او در نیمه دوم سده هفتم و نیمه نخستین سده هشتم هجری می زیسته است . او پهلوان و شاعر و عارف بوده و دمی گرم و گیرا داشته است.
با لب زمزمه آرا چه خفی و چه جلی جرگه را گرم بكن از دم پوریای ولی
تخته شنا: چوبی است هموار به درازای ۷۰ سانتی متر و پهنای ۷ و ستبری ۲ سانتیمتر و گاهی كوچكتر و بزرگتر از این اندازه هم ساخته می شود. به زیر تخته نزدیك دو سر آن دو پایه زنخی (ذوزنقه ای) به بلندی چهار سانتیمتر میخكوب شده است.
میل ورزش: افزاری است چوبی و كله قندی و توپر، ته آن گرد و هموار و سر آن تخت یا گرد است و در میان آن دستهای به درازای پانزده سانتیمتر فرو برده اند . وزن هر میل از پنج كیلو تا چهل كیلو گرم است .
میل بازی: مانند میل ورزش است ولی دسته آن بلندتر از میل ورزش و وزنش كمتر از آن است تا در هنگام بازی و پرتاب كردنش آسان باشد .وزن هر میل بازی از چهار تا شش كیلو گرم بیشتر نمی شود .
سنگ: دوپاره و راست گوشه است كه از درازا با بست های فلزی به یكدیگر چسبانیده شده و یك بر آن هلالی است، درازای سنگ یك متر و پهنای آن هفتاد سانتیمتر است. در میان سنگ سوراخی است كه در آن دستگیره ای گذاشته اند و روی آن را با نمد یا كهنه پوشانده اند تا دست ورزشكار را هنگام سنگ گرفتن زخم نكند. وزن هر دو سنگ ازبیست كیلو تا صد و بیست كیلو است. سنگ را در قدیم (سنگ زور) و (سنگ نعل) هم می نامیدند زیرا به شكل نعل است.
كبـّاده: افزاری است آهنی، مانند كمان و سراسر تنه آن از آهن است و در میانش «جا دستی» دارد. درازای آن نزدیك به صد و بیست تا صد و سی سانتیمتر است. چله كبـّاده زنجیری است شانزده حلقه ای ـ و گاهی كمتر یا بیشتر ـ و در هر حلقه شش پولك آهنی دارد و میان آن جا دستی گذاشته شده است. وزن كباده از ده كیلو تا چهل كیلو است. گاهی نیز كبادههای سنگینتر و سبكتر هم می سازند و بكار میبرند
● مقام ورزشكاران در زورخانه
پیش كِسوَت:
پیش كسوت در زورخانه به كسی می گویند كه سالمندتر و آزموده تر از ورزشكاران دیگر باشد . پیش كسوت از همه گونه ورزشهای باستانی و ریزه كاریهای یكایك آنان آگاه است و می تواند بهتر و سنگین تر از دیگران ورزشهای باستانی را انجام دهد.
میاندار: ورزشكاری است كه در گود روبروی مرشد و میان ورزشكاران دیگر می ایستد و گرداندن ورزش و پیش و پس انداختن كارهای ورزشی را به عهده می گیرد. ورزشكاران هنگام ورزش به او نگاه و از حركات ورزشی او پیروی می كنند. میاندار باید مانند پیش كسوت آزموده و آگاه از همه گونه ورزش و ریزه كاریهای یكایك آنها باشد. معمولاً پیش كسوت هر زورخانه میاندار آنجا می شود.
پهلوان: به كسی گفته می شود كه بسیار آزموده و چابك و كار كرده باشد و هماوردی نداشته باشد.
نوخاسته: جوان نوچهای است كه آزمودگی یافته و پهنه كارهای ورزشی خود را گسترش داده و برای كشتی گرفتن و ورزشهای «تو گودی» به زورخانه های دیگر می رود.
نوچه: به جوان ورزشكاری گفته می شود كه زیر نظر پهلوانی، فن های كشتی را می آموزد و شاگرد او به شمار می رود. او از نظر تردستی و چابكی برگزیدهترین شاگردان آن پهلوان است.
ادامه دارد
بهزاد مختاری
پایگاه خبری نور خبر